مسیح، قهرمان امروز؛ ما مردم بدی هستیم؛ ما نمک میخوریم و نمکدان می شکنیم؛ هرچه برای اعتلای ایران و ایرانی تلاش کردی با دو عدد ساندیس به ورطه نابودی کشاندیم، اونهم در شرایطی که حتی حق انتخاب نداشتیم و نه لیموشو دادن، نه هلوشو و نه همه شو؛ مسیح عزیزم، این مردم بی لیاقت کسی را بزرگ داشتند و برای بدرقه اش سنگ تمام گذاشتند که نه مثل تو آنها را تشجیع می کرد و نه مثل تو حرف میزد. شنیده ام او مهره سوخته بوده و در جهت قهرمان سازی قربانی شد.همانطور که در قلعه حیوانات آمده. در کامنت هایت گفته بودند، هرچند من هرچه گشتم این بخش از کتاب را نیافتم؛ مهم نیست، من هرچه بقیه بگویند تَکرار میکنم، شاید کتاب من سانسور شده. اصلا می دانی؟ او زیادی سوخته بود. او دیگر شور سوختن را در آورده بود؛ همین که اجازه نداد یک دانه شن از این خاک به دست بیگانه بیافتد خلاف منش میهن پرستانه تو بود. مسیح جان؛ قهرمان اصلی تو هستی. تو خوب حرف میزنی. ما هر روز فشار تحریمی که درخواست ازدیاد آن را داشتی حس می کنیم و چه شیرین فشاریست؛ یادمان می ماند که چه مصاحبه غرورآمیزی داشتی درباره مردمی که حکومت و ادارات مجبور کردند در این مراسم شرکت کنند. حاشا به غیرتت که چه افشاگری بزرگی نمودی؛
راستی تو وقتی ت به مشکل می خوردی از الوات محل کمک می گرفتی؟
پ.ن.فکر نمیکنم این کشور در طول تاریخش چنین وطن فروش وقیحی به خود دیده باشد و ببیند
.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها